شهرياران را
از ميان دانايان و دلبران برگزيدم
دبيران و دربانان را
از ميان حكيمان
و گفتم جز به پندار نيك
در سرنوشت مردم ننگرند
و گفتم جز به گفتار نيك
با مرمان سخن نگويند
و گفتم جز به كردار نيك
همراهِ مردمان نشوند
بدين تدبيرِ برتر است
كه بزرگي، بزرگي آورد
و عدالت، عدالت
يقين و اعتماد، بلند آوازه ات خواهد كرد
اين آخرين اتفاقِ فرشته و آدمي ست
من اين جهان را
بدين تدبير طلب كرده ام
تا ضلمت از خانه زندگان زدوده شود
آبادي بي زوال زاده شود
و بيم نباشد، بيداد نباشد، مرض نباشد، مرگ نباشد
و اضطراب و هراس برچيده شود
و خوف و خستگي بميرد
و پيران به خانه باشند
و كودكان به گهواره شادماني كنند
و بُرنايان به عشق درآيند
و زنان به آزادي
و آزادي به آزادي
واي بر ظلمت افزاي زبون
هر ناله اي كه از دست بيدادگري برآيد
هزار خانه را به خاكستر خواهد نشاند
هزار دل دانا را به گريه خواهد شُست
و مرا طاقتِ تلخ كاميِ فرودستان نيست
من آرامش و اعتمادِ آدمي ام
چگونه تحمل كنم كه تازيانه جانشين ترانه شود!؟
بي عاقبت او
كه بر پريشاني مردمان حكومت كند
بي فردا او
كه بر درماندگان حكومت كند
شهرياري كه نداند شبِ مردمانش
چگونه به صبح مي رسد
گوركنِ گمنامي ست كه دل به دفنِ دانايي بسته است
مردمانِ من
امانتِ آسمان اند بر اين حاكِ تلخ
مردمانِ من
خان و مان من اند
گفتم گياهان را گرامي بشماريد
گياهان گماشتگانِ بهشتِ خداوندند
گياهان ملائكِ خاموش خانه آدمي اند
گفتم كه دره ها و دامنه ها را پاكيزه نگهداريد
زيرا زمين
ضامنِ زندگانيِ آدمي ست
گفتم هر او كه درختي نشانده
به دانايي پروردگار خواهد رسيد
به درگاهِ دريا و آرامشِ آسمان خواهد رسيد
گفتم هر او
كه مَشيمه شب را به نور بشويد
باران را گرامي داشته است
مرا و محبتِ مرا گرامي داشته است
گفتم هر او
كه بهاي اين همه بركت بداند
به ثروتِ ستاره خواهد رسيد
به كرامتِ كوه خواهد رسيد
به رازِ كامه خواهد رسيد
و گفتم حياتِ هوا را
به تنفسِ تاريكِ اهريمن نيالايند.
من براي عبور از اين همه كوه
ارابه رانان را به راه خوانده ام
من براي عبور از اين همه طوفان
طبالان و ترانه خوانان را به راه خوانده ام
من براي رسيدن به آن همه رود
رَدْشكنان و دريا دلان را به راه خوانده ام
ما از كمينْ گاهِ اهريمنان خواهيم گذشت
ما ظالمان زمين را دَرهَم خواهيم شكست
ما شب و شقاوت را خواهيم زدود
آزادي و عدالت را ستايش خواهيم كرد
من كوروشم
و گفته ام از اين پيشتر،
و باز مي گويم :
سرانجامِ تن آسايي، تسليمِ مطلق است
پس تا هستيد
كرامت و كوشايي بر شما ارزاني باد
من باور يقين و عدالتم
من زندگي ها خواهم ساخت
خوشي هاي بسيار خواهم آورد
و ملتم را سربلندِ ساحتِ زمين خواهم كرد
زيرا شادمانيِ او، شادماني من است
با سلام خدمت شما دوستان عزیز
دوستان عزیز قصد من از تاسیس این وبسایت تنها آشنا کردن ایرانیان با گذشته و اصالت پارسی و آشنایی با زرتشت و کوروش و آرش و... و همچنین آشنا کردن دوستان با فرهنگ اجدادمون هستش.
بنده خودم شیعه دوازده امامی هستم و در اینجا قصد تبلیغ و یا توهین به هیچ دینی رو ندارم پس لطفا در نظراتتون ادب رو رعایت کنید و اگر مطلبی رو قبول نداشتید نیازی به فحاشی نیست.